ما کجای کاریم...؟
این روزها که بوی محرم و عاشورا می آید ...
یاران حسین (ع) آماده قربانی شدنند ، با اینکه بیعت از رویشان برداشته خواهد شد.
حبیب بن مظاهر ها به عزم یاری حسین (ع) میشتابند ، تا شاید عطش لبیک را اجابت کنند.
مسلم ها در کوفه قربانی میشوند ، قربانی لبیک دروغین کوفیان...
حر ها عزم بستن راه بر پسر پیامبر (ص) کرده اند و دست آخر پشیمان بر میگردند...
شمر ها و حرمله ها ، با شمشیرها و نیزه های آخته ، تشنه ی سیراب کردن زمین از خون عزیزان زهرا(س) یند
و عمر بن سعد ها به طمع آمده اند ، طمع ملک و منصب ...
نکند تاریخ تکرار شود...
نقش ما ، در یاری پسر پیامبر (ص) چیست ؟؟؟
نکند عاشورا تکرار شود ...
وقتی مهدی (عج) زهرا (س) هل من ناصر ینصرنی ... سر دهد ، ما کجای داستانیم؟؟؟ کجای داستان؟
نکند ما ...
نکند ما ...
نکند ما ... (شرم دارم از گفتنشان)
اگر چشم به نقش حر هم داشته باشیم
امام زمان (عج) حر فراوان دارد ... ولی عباس (ع) ندارد ، زینب (س) ندارد ، علی اکبر (ع) و قاسم (ع) ندارد
خواستم بنویسم اگر عباسی بسم الله ...
اگر زینبی بسم الله ...
دیدم
خود هیچ نیستم که طلب یار کنم.
پروردگارا یاریمان کن تا بتوانیم یوسف زهرا (س) را یاری کنیم ، ما تنها چشم امید به یاری تو داریم ... یارب
آهی کشید و گفت: که ماه محرم است
گفتم: که چیست محرم؟ با ناله گفت:
ماه عزای اشرف اولاد آدم است
یا حسین(ع)